استرس ناشی از نگاه بقیه افراد به من، از همون اوایل که شروع کرده بودم به برنامهنویسی (حدود 5 سال پیش) تا همین امروز، همراه من بوده.
این یک مدل خیلی رایج از استرسه که به سمت من میاد؛ درحالی که میدونم الکیه ولی خب نمیتونم جلوش رو بگیرم. ما آدما نمیتونیم بصورت 100% اختیار تمامی افکاری که به ذهنمون میاد رو به دست بگیریم. 🤷♂️
وقتی میشینم و برای حلکردن یک مساله توی برنامهنویسی تمرکز میکنم، یهو یک نفر میاد و کنار دست من میشینه و تمام! 🤯

کل تمرکزم از دست میره و همه وجودم میشه استرس. به این فکر میکنم که الان این کسی که نشسته کنارم داره چی فکر میکنه درباره من؟ 🤔
آیا داره با خودش میگه عرفان رنجبران برنامهنویس خوبی نیست چون تند تند کد نمینویسه؟ الان با خودش داره فکر میکنه که چرا فلان تابع رو اینجوری نوشتم؟ آیا داره فکر میکنه که من یک برنامهنویس junior ام و نمیدونم دارم چیکار میکنم؟
و این افکار همینجوری ادامه پیدا میکنه و مدام توی سرم داد میزنه. بلند و بلند و بلندتر میشه تا جایی که برگردم و با یک لبخند مصنوعی به اون شخصی که کنارم نشسته و داره به صفحه مانیتور من زل میزنه بگم: “جونم، کمکی از دستم برمیاد؟ 😊 چیزی شده؟”
همه این اتفاقات و حرفایی که توی ذهنم میاد شاید بیشتر از 3 دقیقه طول نکشه ولی انقدر حجم فشار و استرس همین نگاه بقیه به مانیتور، برای من زیاد میشه که به کلی تمرکزم رو ازم میگیره 😂 اما من برای این نوع استرس که بخاطر نگاه بقیه ست، یک راه حل خوب پیدا کردم که در ادامه بهتون میگم.
یکی از مهمترین خواستههای هر برنامهنویسی اینه که خیلی زود و در کمترین زمان وارد فضای کار بشه و طعم شیرین استخدام رو زیر زبونش حس کنه 😍 من توی مقاله دیگهای به اسم ” استخدام بهعنوان برنامهنویس در 6 ماه ” از تجربه خودم درباره فرآیند استخدامم فقط توی 6 ماه، صحبت کردم که مطمئنم به دردت میخوره. روی لینکش کلیک کن و یه سر بهش بزن 😉❤️

راهکار مقابله با استرس ناشی از نگاه بقیه
برای اینکه با این مدل استرسها (استرس بخاطر نگاه بقیه به ما در زمان تمرکز و یا انجامدادن یک کاری) مقابله کنیم، اول از همه باید بدونیم که حتی حرفهایترین برنامهنویسها (مثل لینوس توروالدز خالق لینوکس) هم این مشکل رو دارن و ممکنه با کوچکترین نگاه یا حرفی، حواسشون به کلی از کاری که دارن انجام میدن پرت بشه.
اتفاقا برای اونها نگاه بقیه خیلی سنگینتره، چون وقتی دیگران شما رو بهعنوان یک برنامهنویس خبره و همهفنحریف بشناسن، انتظارشون از شما بالاتر میره و به همون نسبت شما حساستر میشین که الان دارن چجوری شما رو قضاوت میکنن؟
خیلی خوبه که بدونیم فقط ما نیستیم که درگیر این شکل از استرس و فشار هستیم، خیلیهای دیگه هم توی دنیا و حتی در بین اطرافیانمون هستن که بخاطر نگاه بقیه روحیهشون تحت تاثیر قرار میگیره و اذیت میشن. دونستن این موضوع، به ما آرامش میده و کمکمون میکنه بتونم بهتر خودمون رو درک کنیم و کمتر اذیت بشیم.
خبر خوب اینه که، اون چیزی که در واقعیت داره اتفاق میفته با اون چیزی که توی ذهن ما میگذره خیلی متفاوته 🥳 وقتی یک نفر میاد و بغل دست ما میشینه تا به صفحه مانیتور ما نگاه کنه، معمولا از کاری که داریم انجام میدیم چیزی نمیفهمه مگر اینکه خط به خط کدهای ما رو از بالا تا پایین بخونه تا تازه دستش بیاد چی به چیه. پس از نگاه بقیه نترسید 😁
اگر شما هم مثل من، تا به حال این حس بهتون دست داده که شاید موفقیتهایی که داشتین شانسی بوده، و هنوز به اون سطحی از شایستگیکه نیازه در برنامهنویسی یا هر رشته دیگهای نرسیدین، بهتون پیشنهاد میکنم از تجربیات من در مقاله ” مقابله با سندروم ایمپاستر در زمان شروع برنامهنویسی (Imposter Syndrome) ” استفاده کنید.
تازه این در صورتیه که اون آدم، خودش یک برنامهنویس حرفهای در زمینه کاری ما باشه. مثلا من یک frontend developer ام و اون آدم هم خودش یک فرانت اند دولوپر حرفهای باشه. در اکثر مواقع اینطوری نیست، اعضای دیگه تیم که دانش و تجربهای در برنامهنویسی ندارن دوست دارن ببینن ما چیکار میکنیم و چجوری داریم کد میزنیم (این خیلی براشون هیجانانگیزه که ما چجوری میتونیم با این همه کد رنگی رنگی روی صفحه ارتباط برقرار کنیم و بفهمیمشون 😉).

سخن نهایی
انواع مختلفی از استرس و نگرانی هستن که صرفا مختص به نگاه بقیه هم نیستن، اما به سمت ما برنامهنویسها میاد و سعی میکنن آرامش و تمرکز ما رو بهم بریزن. شما چه استرسهای دیگهای رو تجربه کردین؟
امیدوارم از مطالعه این مقاله لذت برده باشید و براتون مفید بوده باشه. خوشحال میشم نظراتتون رو در پایین همین مقاله برام بنویسین تا باهم بیشتر تبادل نظر کنیم ❤️✨
اگر حس میکنید این مقاله برای کسی مفیده و به دردش میخوره حتما براش ارسال کنید. با تشکر 😉
1 دیدگاه